آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

کوچولوی من

ایهان گلم تب داشت

ایهان عزیزم سلام   مامانی گلم ما شاالله امروز شنگول منگولی و خوب خوب شدی چهارشنبه هفته پیش بابایی شبکار بود و من وتو تنها تو خونه موندیم اولا حالت خیلی خوب بود با هم شام خوردیم وتو بازی کردی وتا ساعت ١٠خوابیدی ام چشت روز بد نبینه همین که بیدار شدی اوقاتت ریخت بهم و تب کردی ....دیگه از بغل مامان پایین نمی اومدی..........خیلی شب سختی بود تا ساعت سه نصفه شب بیدار بودی یه ساعت خوابیدی بااااااااااز با گریه بیدار شدی باااااااااااز بغلم بودی وسر پا بودیم........دو سه بار نصفه شب به بابا زنگ زدیم تا شاید یکم اروم بشی...ساعت شش باز یکم خوابیدی هشت که بابایی اومد بیدار شدیخیلی بی تابی می کردی بردیمت دکتر ولی همچین فایده ای نداشتتا امروز که ما...
29 آبان 1390

تولدت مبارک

ا ایهان قشنگم امروز تولد مامان می دونم که می دونی اخه امروز بچه خیلی خوبی بودی و مامان و اذیت نکردی واسه همین از طرف تو واسه خودم تولدت مبارک می گم.بوسسسسسسسسسسسس ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

سلام مثل بـهاره گـل وشـکـوفـه داره بوی قشنگ دوستی هـمـراه خودمـیـاره وقتی سلام میکنی شاپـرکا می خندن بالهاشونو بـرامـون وامیکنن می بندن گوش بده باز می خونن پــر نــده هــای زیـبــا با چه چه وبا جیک جیک سلام میدن به گلها ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

سلام ایهان گلم این عکس رو10 مهر ازت گرفتیم. اون روز دایی صمد با خانومش اومده بودن خونمون تو هم با ذوق و شوق داشتی گربه کوچولوتو بهشون نشون می دادی وقتی دایی داشت گربتو ناز می کرد حسابی شهامت تو هم زیاد شد.اون وقت بود که دایی اونو گذاشت تو بغلت تو هم از خدا خواسته چه کیفی می کردی و چشم وچال گربه رو با انگشتات داشتی در میاوردیولی من همش نگران بودم نکنه گربه دستتو گاز بگیره .......ولی خدا رو شکر به خیر گذشت تو به خاطر این شهامتت حسابی عکسات پخش شد.  دوست داشتنی مامان دوست دارم.بوووووووووووووووووس ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

ایهان عزیز دوست دارمممممممممممممممم ولی جان مامان با غذا نخوردنت مامان و کلافه نکن..................... ...
2 مهر 1390

بدون عنوان

سلام پسر مامان شب بخیر گلم الهی خوابای خوب خوب ببینی ناز دونه ام این روزا خیلی شیطون شدی انقدر فرض وزرنگ از مبل بالا میری که نگو هر وقت که از مبل بالا میری ادا هات شروع میشه ومی یای لبه وای میستی و ما رو می ترسونی که مبادا بیوفتی عسلکم دندون پنجم و ششمت هم در اومد ماشالله داری بزرگ می شی ......... ولی مامان ازت یه گله داره .........اخه بازم غدا نمی خوری و سر غذا خ.ردن با هم مشکل داریم الان سه ماهه تو هشت کیلو ونیم موندی شربت های ویتامینتو نمی خوری مجبور میشم تو خواب بهت بدم عسلکم چرا مامانو حررص میدی مامان نگران رشدته ولی تو انگار نه انگاررررررررررررر عزیز دوست داشتنی هفته پیش عروسی عمه بود ولی تو از رقص کردی می ترسیدی تالا...
27 شهريور 1390

اتل متل

    اتل متل توتوله بچّه ی خوب چه جوره؟ بچّه ی خوب مهربونه لباش همیشه خندونه بچّه ی خوب مؤدّب منظّم و مرتّبه به هرکجا که میره سلام یادش نمیره بچّه ی خوب تمیزه پیش همه عزیزه اتل متل قورباغه الان میون باغه داره می خونه قورقور صداش میاد ازاون دور اتل متل مرغابی کجایی؟ توی آبی؟ داری چکار می کنی؟ ماهی شکار می کنی؟ خوش به حالت مرغابی! همش میون آبی! ...
27 شهريور 1390

شعر

من كه به اين قشنگي ام با پر و بال رنگي ام يكه خروس جنگي ام قوقولي قو قو         ببين ببين تاج سرم ببين ببين بال و پرم اين قد و بالا را برم قوقولي قو قو         منم خروس خوش صدا هميشه بانگ من به پا ببين مرا ببين مرا قوقولي قو قو         دهم هميشه آب و دان به مرغ و جوجه ها نشان منم خروس مهربان قوقولي قو قو مادر بزرگ مادربزرگ وقتی اومد خسته بود چار قدش و دور سرش بسته بود صدای كفشش كه اومد دویدم دور گُلای دامنش پریدم بوسه زدم روی لُپاش تموم شدن خستگی هاش عروسک قشنگ من عروسک قشنگ من قرمز پوشی...
27 شهريور 1390

ایهان می تونه بره رو تخت بشینه

سلام پسرم الان ساعت ٣ نصف شبه و تو مثل فرشته ها خوابیدی امروز بیست ویکم رمضانه و ما مهمون داشتیم.انا اتا عمو وعمه. ای امااااااااااااااااان از دست شیطونی هاد تو................از وقتی بیدار شدی کلافه ام کردی تا وقتی که مهمون ها رفتن اخه نمی ذاشتی کارامو بکنم همش پا پیچم می شدیییییییییی بیپاره بابایی رو هم کلافه کردی اونم که بدون سحری روزه گرفته بود خسته و بی حال بود . شیطون بلا امروز یه کار جدید کردی.................هورااااااااااااااا ایهان تنهاییی تونست بره رو تخت بشینه............هورااااااااااخودشم دو بار رفت بالا... ...
1 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد