آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

کوچولوی من

بدون عنوان

لالايي كن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نزاري تو شهر غصه لالايي كن مامان چشماش بيداره مثل هر شب لولو پشت ديواره ديگه بادكنك تو نخ نداره نمي رسه به ابر پاره پاره ...
12 دی 1390

شعر

  مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه شاید داره منو صدا می کنه دونه می خواد تا بخوره برای من تخم بذاره یه مشت دونه بر می دارم برای مرغم می پاشم یه کاسه ی آب میارم جلوی مرغم میذارم اون می خوره آب و دونه بعدش میره توی لونه می خوابه قدقد می کنه برای من تخم می کنه   ...
13 آذر 1390

بدون عنوان

ایهان جونم این عکس پارساله اون موقه 6 ماهه بودی و الان 18 ماهه ای ما شا پسرم بزرگ شده بازم عکس امسال محرمتو می گیرم برات می ذارم اینجا.بووووووووووس ...
13 آذر 1390

ایهان گلم تب داشت

ایهان عزیزم سلام   مامانی گلم ما شاالله امروز شنگول منگولی و خوب خوب شدی چهارشنبه هفته پیش بابایی شبکار بود و من وتو تنها تو خونه موندیم اولا حالت خیلی خوب بود با هم شام خوردیم وتو بازی کردی وتا ساعت ١٠خوابیدی ام چشت روز بد نبینه همین که بیدار شدی اوقاتت ریخت بهم و تب کردی ....دیگه از بغل مامان پایین نمی اومدی..........خیلی شب سختی بود تا ساعت سه نصفه شب بیدار بودی یه ساعت خوابیدی بااااااااااز با گریه بیدار شدی باااااااااااز بغلم بودی وسر پا بودیم........دو سه بار نصفه شب به بابا زنگ زدیم تا شاید یکم اروم بشی...ساعت شش باز یکم خوابیدی هشت که بابایی اومد بیدار شدیخیلی بی تابی می کردی بردیمت دکتر ولی همچین فایده ای نداشتتا امروز که ما...
29 آبان 1390

تولدت مبارک

ا ایهان قشنگم امروز تولد مامان می دونم که می دونی اخه امروز بچه خیلی خوبی بودی و مامان و اذیت نکردی واسه همین از طرف تو واسه خودم تولدت مبارک می گم.بوسسسسسسسسسسسس ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

سلام مثل بـهاره گـل وشـکـوفـه داره بوی قشنگ دوستی هـمـراه خودمـیـاره وقتی سلام میکنی شاپـرکا می خندن بالهاشونو بـرامـون وامیکنن می بندن گوش بده باز می خونن پــر نــده هــای زیـبــا با چه چه وبا جیک جیک سلام میدن به گلها ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

سلام ایهان گلم این عکس رو10 مهر ازت گرفتیم. اون روز دایی صمد با خانومش اومده بودن خونمون تو هم با ذوق و شوق داشتی گربه کوچولوتو بهشون نشون می دادی وقتی دایی داشت گربتو ناز می کرد حسابی شهامت تو هم زیاد شد.اون وقت بود که دایی اونو گذاشت تو بغلت تو هم از خدا خواسته چه کیفی می کردی و چشم وچال گربه رو با انگشتات داشتی در میاوردیولی من همش نگران بودم نکنه گربه دستتو گاز بگیره .......ولی خدا رو شکر به خیر گذشت تو به خاطر این شهامتت حسابی عکسات پخش شد.  دوست داشتنی مامان دوست دارم.بوووووووووووووووووس ...
18 آبان 1390

بدون عنوان

ایهان عزیز دوست دارمممممممممممممممم ولی جان مامان با غذا نخوردنت مامان و کلافه نکن..................... ...
2 مهر 1390

بدون عنوان

سلام پسر مامان شب بخیر گلم الهی خوابای خوب خوب ببینی ناز دونه ام این روزا خیلی شیطون شدی انقدر فرض وزرنگ از مبل بالا میری که نگو هر وقت که از مبل بالا میری ادا هات شروع میشه ومی یای لبه وای میستی و ما رو می ترسونی که مبادا بیوفتی عسلکم دندون پنجم و ششمت هم در اومد ماشالله داری بزرگ می شی ......... ولی مامان ازت یه گله داره .........اخه بازم غدا نمی خوری و سر غذا خ.ردن با هم مشکل داریم الان سه ماهه تو هشت کیلو ونیم موندی شربت های ویتامینتو نمی خوری مجبور میشم تو خواب بهت بدم عسلکم چرا مامانو حررص میدی مامان نگران رشدته ولی تو انگار نه انگاررررررررررررر عزیز دوست داشتنی هفته پیش عروسی عمه بود ولی تو از رقص کردی می ترسیدی تالا...
27 شهريور 1390

اتل متل

    اتل متل توتوله بچّه ی خوب چه جوره؟ بچّه ی خوب مهربونه لباش همیشه خندونه بچّه ی خوب مؤدّب منظّم و مرتّبه به هرکجا که میره سلام یادش نمیره بچّه ی خوب تمیزه پیش همه عزیزه اتل متل قورباغه الان میون باغه داره می خونه قورقور صداش میاد ازاون دور اتل متل مرغابی کجایی؟ توی آبی؟ داری چکار می کنی؟ ماهی شکار می کنی؟ خوش به حالت مرغابی! همش میون آبی! ...
27 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد