آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

کوچولوی من

دلبندم اینا رو به خاطر داشته باش

پسرم! همیشه سعی کن لبخند بر لبانت,عشق در قلبت, لطف در نگاهت, محبت در چهره ات, بخشش در رفتارت وحق در زبانت جاری باشد و بس.   عزیزم! وقتي باور داري که مي‌تواني، حتما مي‌تواني! هر آنچه که بايد، انجام بده و به تحقق آرزوهايت ايمان داشته باش؛ هر آنچه که باشند. به آرزوهاي خود ايمان بياور و به گونه‌اي به آنها بينديش که گويي به زودي رخ مي‌دهند .   دلبندم! اگر در زمستان تسليم شوي، اميد شكوفائي « بهار »، زيبايي « تابستان » و باروري « پاييز » را از كف داده اي! مبادا بگذاري درد و رنج يك فصل، زيبايي و شادي تمام فصل هاي ديگر را نابود كند! ...
2 بهمن 1390

برف باریده

کوچول موچولم سلام این یخ ها می بینی؟ دیروز داشتی روی یخ ها  و برف ها راه می رفتی !!!!!!!!!!!!!!!ااخه دیروز برف زیادی باریده بود من از بابایی خواستم ما رو ببره شاه گلی تا بتونیم ازت چند تا عکس زمستونی بگیریم.ولی امان از سرمای شدید خیلی سرد بود و از ترس مریض شدن زودی برگشتیم ولی تو توی حیازمون بیشتر بهت خوش می گذشت .......اخه بابایی تو رو برده بود حیاط  و با هم برف می خوردین تو همخیلی خوشت اومده بود و دیگه تو نمی اومدی ...
2 بهمن 1390

ایهان خوبم

سلام پسرکم عسلکم قند ونباتممممممممممم امروز خیلی پسر خوبی بودی و باهم خیلی خوش گذروندیم حسابی با هم بازی کردیم ............غذا تو هم خوب خوردی و با مامان سر غذا خوردن لج بازی نکردی افرین شیطونکم عسلکم الان می خواستم چند تا از عکس هاتو بزارم اینجا بازم ادا در اورد نمی دونم چرا یه موقع می شه ویه موقع نمی شه امروز با دوستم مهدیس تلفنی حرف می زدم . دوستم که تهران درس می خونه وتو رو هنوز ندیده ازم می خواست عکست رو براش بفرستم منم تو دلم گفتم یه چند تا از عکسا تو بزارم بیاد همین جا تو رو ببینه که نشد ...
2 بهمن 1390

دوست دارم

ببين غمگين ، ببين دلتنگ ديدارم ... ببين خوابم نمي آيد ، بيدارم ... نگفتم تا كنون اما كنون بشنو ... تو را بيش از همه من دوست مي دارم ... . ...
2 بهمن 1390

سعید عزیزم

سعید عزیزم سال٨٥ زندگیو شروع کردم که اون موقع اصلا فک نمیکرم که به این قشنگی باشه. خاطراته تلخ و شیرینه زیادی با هم داشتیم .از تلخیاش زیاد چیزی یادم نیس اما خنده ها و شوخیات همیشه تو ذهنمه. خدارو شکر میکنم که تورو سر راه زندگیم قرار داد . حالا بعد ٥ سال ما یه خانواده ٣ نفره شدیم که همش به خاطره لطف خداست. واسه همه خوبیات ازت ممنونم.حسه خوبی که الان دارم بهت مدیونم. کمکات هیچ وقت از یادم نمیره.اگه نبودی به ارزوهام نمیرسیدم. تو یه همسره خوب و یه پدر نمونه ای. با تو من حس خوشبخترین ادم رو زمین و دارم. واسه این حس ازت ممنونم. الان که دارم برات مینویسم صدای نفسای ایهانمون تو گوشمه. فک میکنم قشنگترین اهنگیه که تا حالا شنیدم.خدا رو واسه داشتنتو...
22 دی 1390

بدون عنوان

*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• _____****__________**** ___***____***____***__ *** __***________****_______*** _***__________**_________*** _***_____________________*** _***_______ـــــــــــ_________*** __***___________________*** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___*** ____________***** _____________*** ______________* از کسانیکه از من مـــــــــــتنفرند سپاس. ، آنها مرا قویتر میکنند! از کسان...
22 دی 1390

متن قشنگیه

رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!! تو ۳ سالگی " مامان ، بابا عاشقتونم" تو ۱۰ سالگی " ولم کنین " تو ۱۶ سالگی" مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم" تو ۱۸ سالگی" باید از این خونه بزنم بیرون" تو ۲۵ سالگی " حق با شما بود" تو ۳۰ سالگی "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو ۵۰ سالگی " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم" تو ۷۰ هفتاد سالگی " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ... نویسنده : ؟؟ | ...
22 دی 1390

من دلم استقلال می خواد

سلام عسلکم الهی فدات شم که اینطوری اروم وناز خوابیدی تا مامان بتونه یه کم وب گردی بکنه واعصابش اروم بشه.....بوسسسسسسسسسسسسس.نترس چیزیم نیست یه که دلم گرفته اخه هر موقع بابایی میره شبکار ومن می مونم تو خونه احساس تنهایی وبعضی وقتا احساس بی چارگی بهم دست می ده.خدا رو شکر تو هستی و کنارمی  ولی وقتی تو بزگ بشی و بری سر کار وزندگی خودت و منم بشم هم شکل این خانوم چیکار می خوام بکنمخیلی می ترسممممم خیلی می ترسم همش بمونم تو خونه تک  می ترسم بابایی بازم بهم واسه بیرون رفتن سخت بگیره ومن بمونم با غصه هام اینقدر پشیمونم که به موقه صفت وسخت دنبال کار نگشتم وکار گیر نیاوردم..........اخه خانومی که سر کار میره دیگه براش سخت نمی گیر...
22 دی 1390

شعر

سگ داره هاپ هاپ مي كنه يه تيكه استخون مي خواد اين سگ با وفاي من هر جا برم با من مي ياد   خرگوش خرگوش ناز گوش دراز تند مي ره مثل برق و باد با اون دو تا دندون تيز يه عالمه هويج مي خواد   گاو گاوقوي و شكمو مي خوره و هي مي گه ماوو به من يه شيشه شير مي ده خيلي مفيده شير گاو   قوچ قوچ زرنگ و چاقالو پيرهن پشمي پوشيده داره دو تا شاخ بزرگ مي خواد بره به جنگ گرگ ...
12 دی 1390

بدون عنوان

سلام ایهان گلم الان اروم خوابیدی و بابا داره واسه امتحان فردا درس می خونه و منم اومدم به وبلاگت یه سر بزنم  وبگم خیلی گلی ............اخه یاد گرفتی بهم مامان بگی بابا گفتن رو هم یاد گرفتی ولی کمتر می گی به مدل ناز و ملوسانه خودت مرسی میگی......خرس می گی ...... وخلاصه یه تیکه ماه شدی بوسسسسسسسسسسسسس فداتتتتتتتتتتتتتت
12 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد