من دلم استقلال می خواد
سلام عسلکم الهی فدات شم که اینطوری اروم وناز خوابیدی تا مامان بتونه یه کم وب گردی بکنه واعصابش اروم بشه.....بوسسسسسسسسسسسسس.نترس چیزیم نیست یه که دلم گرفته اخه هر موقع بابایی میره شبکار ومن می مونم تو خونه احساس تنهایی وبعضی وقتا احساس بی چارگی بهم دست می ده.خدا رو شکر تو هستی و کنارمی ولی وقتی تو بزگ بشی و بری سر کار وزندگی خودت و منم بشم هم شکل این خانوم چیکار می خوام بکنمخیلی می ترسممممم
خیلی می ترسم همش بمونم تو خونه تک می ترسم بابایی بازم بهم واسه بیرون رفتن سخت بگیره ومن بمونم با غصه هام اینقدر پشیمونم که به موقه صفت وسخت دنبال کار نگشتم وکار گیر نیاوردم..........اخه خانومی که سر کار میره دیگه براش سخت نمی گیرن دوستام و که می بینم اینطوری ان عمه مینای تو هم همین طورواسه خاطر کار کردن تو بیمارستان تبریز پا میشه از سقز میاد و میره و کسی بهش نمیگه ساعت ٧.٥ عصر خیلی دیر وقته واسه کوچه رفتن........... واقعا دارم تحقیر روحی می شم واسه خونه دار بون