آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

کوچولوی من

بدون عنوان

1393/11/1 13:53
نویسنده : فاطمه
160 بازدید
اشتراک گذاری

''''''''''''''''''''''پسر گلم بازم مامانی اومد با خاطرات تاریخ گذشته.........

هه هه هه..........اگه تاریخش نگدره که خاطره نمی شه مگه نه؟باید یه زمانی از روش بگذره دیگه..........

می خوام دوتا از عکسایی رو که تا بستون ازت گرفتیمو بذارم شهریور ماه که سه تایی می رفتیم مشهد

و تو نازیتو ماشین خسته می شدی وهمش می گفتی برگردیم تبریز. ولی هرموقع که سر راه تو شهری می موندیم دا یه چادری می زدیم یا کنار دریا وجنگل .....می رفتیم دیگه نمی شد که تو رو از اونجا کند و برد خیلی بهت خوش میگذشت خود مشهد وحرم رو هم خیلی دوست داشتی .دایی حسین وزن دایی عطا هم مشهد بودن ولی ما فقط روز اخری اونت تونستیم ببینیم.تو که از دیدن اونا تو مشهد حسابی ذوق کرده بودی ودلت می خواست با اونا بر گردی تبریز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد